هرچند تلاش می‌کردم و مسیر را می‌پیمودم و قوی بودم، اما من هم دلم نمی‌خواست تلاش کنم، دلم نمی‌خواست بروم، دلم نمی‌خواست قوی باشم! من مجبور بودم! انجام دادن یک کار، دلیل بر دوست داشتن و خواستنِ آن نیست، اجتماعی بودن و تعامل با آدم‌ها، دلیل بر مشکلی نداشتن با آنها نیست! تو می‌توانی همزمان اجتماعی‌ترین و آدم‌گریزترین انسانِ جهان باشی و پشت تمام واکنش‌ها، معاشرت‌ها و تعاملات معمولی‌ات، به گریختن از همه و بازنگشتن فکر کنی؛ آدم‌ها گاهی چاره‌ی دیگری ندارند! می‌فهمی؟ ما چاره‌‌ای نداشتیم، باید به همان شکلی که بود ادامه می‌دادیم، بعضی‌هایمان بخاطر خانواده، فرزند، ریشه... و بعضی‌هایمان برای اینکه نایی برای زیرِ همه چیز زدن و تغییر نداشتیم! می‌ماندیم و ادامه می‌دادیم و وسط پاییزی‌ترین شرایط هم جان می‌کندیم و سبز می‌ماندیم... باید مجبور باشی تا ببینی چه قدرت عجیبی داری برای قوی ایستادن و دوام آوردن.

#نرگس_صرافیان_طوفان